سید سامیار جیگرطلاسید سامیار جیگرطلا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

وقتی اومدی بااومدنت دنیا برام یه رنگ دیگه شد

به آخرهای سال 1390 داریم نزدیک میشیم

1391/1/8 17:34
نویسنده : مهسام
350 بازدید
اشتراک گذاری

مامان داره تنهایی خونه تکونی میکنه سامیار جونی هم به مامانش کمک میکنه از طرفی خیلی ریخت وپاشم میکنه با وجود شما کارم دو برابر شده ههههههههه اشکال نداره الکی مامان نشدم که باید تحمل شیرین کاریو خرابکاریای گل پسریرم داشته باشم فقط خیلی خسته میشم این چند روزه یه دوبار از کوره در رفتم سرت داد کشیدم معذرت میخوام دست خودم نبود بذار به حساب خستگیو فکر مشغولم آخه هم مامانی زهرا قلبش مریضه مدام دکتره هم بابای محمد ریه اش ناراحته که الان تو بیمارستان بستری ومن بخاطر هوای سرد نتونستم برم ببینمش چون فعلا ماشین نداریم ومحیط بیمارستان مناسب نی نیا نیست پس جایی هم نیست که تو رو بذارم بخاطر همین عذاب وجدان از دو طرف دارم هم ندیدن بابام هم نگهداری از شما که شمارو ترجیح دادم

niniweblog.comتازه امروز بعد از یک هفته که از عید میگره بالاخره تونستم بیام تو نت امسال سال تحویل ساعت ٨:٤٤ دقیقه صبح بود قبلش مامانی مسموم شده بود گلاب به روتون حالم خیلی بد بود وبالا آوردم بعدش سالو تحویل کردیم لحظه تحویل سال تو خواب بودی ولی با صدای انیمیشن دکتر کپی از خواب بیدار شدی اومدی تو بغلمون خیلی خوشحال بودم ولی از طرفی به خاطر حالت تهوع جون نداشتم کم کم حاضر شدیم رفتیم خونه مامان عزت و بابا طبایی همه اونجا بودن خیلی شلوغ کردی وخوشحال بودی بعداز طهرهم رفتیم خونه مامانی زهرا بابا محمد وکلی عیدی گرفتی

عید سال ١٣٩١ برتو وهمه دوستای عزیزم مبارک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)